مهدیمهدی، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 40 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره
هم آشیانه شدنمونهم آشیانه شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

مهدی دنیای مامان و بابا

اندر احوالات گل پسرم در تابستان 93

سلام... سلام به پسر گل و خوشگل و عزیز و مهربون و نمونه خودم... برات مینویسم از تیر، مرداد و شهریور 93 ، از شیرین زبونی هات ، از کار های جدیدت و ... عزیزم چون هنوز تو خونه اجاره ای هستیم اومدم با اینترنت دایی محمد وبتو بروزرسانی کنم.     نفس مامان 5 تیر ساعت 15:32 دو سال و دو ماه و دو روز و دو ساعت و دو دقیقه ای شدی اینم عکست تو اون لحظه که تو خواب ازت گرفتم.   پسرکم اینقدر شیرین زبون شدی و حرفای خوشگل میزنی که بعضی وقتا فقط میخوام بخورمت...عشقمی...نفسمی...قلبمی... دوست دارم. _همیشه بهم میگی: مامانی خیلی دوست دارم ، دنیا دوست دارم  وقتی میخوایم بخوابیم به من و بابایی میگی: دوتا...
12 تير 1393

پسرم کارگره

پسر گلم سلام ، این چند وقته کلی کار ریخته بود سرم، از یه طرف امتحانام از طرف دیگه هم جمع و جور کردن وسایل و اسباب کشی ، چون خونمون دوبلکسه تصمیم گرفتیم پله هاشو حذف کنیم و مدلشو یه کم تغییر بدیم واسه همین مجبور شدیم چند مدت خونه اجاره کنیم . این وسط تو حسابی کیف میکنی و این ریخت و پاش باب میلته. همش میگی: من کارگرم میخوام خونه درست بکنم ...خیلی قشنگ نقش بازی میکنی  گاری ،بیل ،چکش و کلنگ اسباب بازی داری و با بیل سیمان می ریزی تو گاری و آجر رو هم میزاری در حالی که نه سیمانی هست نه آجر و نه دیواری.  در کل خیلی خیال بافی میکنی مثلا قلاب میندازی تو دریا ماهی میگیری و قلابتو جمع میکنی ، ماهی رو میزاری رو آتیش و بعد میخوریش . من...
11 تير 1393
1